شهر برازجان

قسمتی از اشعار نادم در زیر آمده است:

هوا پر ابر و شب بس تیر و تار است

اکالب پاسبان کوی یار است

پلنگ نفس عاشق، سینه بر خاک

بکش نادم که هنگام شکار است.

دو معنی بر من آمد صعب و دشوار

در اوّل پیری و آخر فرقت یار

اگر پیدا شود نادم پرستی

جوانی را کجا آرم دگر بار؟

 ***************** 

اگر از جعبه ی دل تیر آهی

کِشَم­‍، از مَهْ بسوزد تا به ماهی

بگردد مُنخرق افلاک نادم

رسد تا قاب قوسین الهی

*****************

نصیحت چنین کرد مجنون سری

به صاحب سَریری و سر افسری

مده گوش بر قول اهل نفاق

به بال و به چنگال کن اتفاق

هر آن باز گم کرد چنگال و بال

به ادنی طیوری شود پایمال

تو ای خان سرتیپ با عقل و رای

ولا تقتلوا امر کرده خدای

مکش بندگان خداوند خویش

هر آنکس کشد کشتن آید به پیش

سیاووش را کشت افراسیاب 

از این ماجرا گشت توران خراب

*********************** 

نشد ز آمد شدن نظاره مفهوم

به لب دندان بُوَد یا دُرّ منظوم

دهانش نون تنوین است «نادم»

که آید در حساب و نیست معلوم

شعرهایی که نادم درباره ائمه اطهار سروده است: 

خداوندا مه ام محمل نشین شد       

عروج زهره تا چرخ برین شد

مکان در لامکان بنمود نادم

چو احمد قرب رب العالمین شد

********************* 

شمال و مشرق و مغرب که خال است

دلم سرگشته ی خال شمال است

به مشتاقان بشارت باد نادم

که بر ما خال مه رویان حلال است