شهر برازجان

برازجان شهرزیبای شهیدان  برازجان شهرعشق وشهرشیران

شاهرخ سروری

الف.م
شهر برازجان برازجان شهرزیبای شهیدان  برازجان شهرعشق وشهرشیران

شاهرخ سروری

پشت فراموشی ها
جاده ای ست که بارها
در امتداد آن
نگاهی را به انتظار نشسته ام
و سلامی را
با لبخندی آشتی داده ایم
جاده ای که اگر
دوباره مرور کنیم
ما را به شمالی ترین ترانه ها
مهمان می کند
 
هموز ساعت
دیروز است
قرارمان گذشت
نه
بیا تا پارسال برایت ترانه بخوانم
خیلی دور نیست
بد نمی گذرد همین حوالی
اگر پنجره را کمی مایل به همیشه باز کنی
نمی دانم چه می شود !
 من با "صدا" زیسته ام
بگذار همچنان برایت ترانه بخوانم
 
 در انتظار سلام
هرشب
نسیم خواب تو را
به پلک پنجره ها دخیل می بندم
تا صبح
 
یادم نم آید
دیروز را
و امروز را
یادم می آید
بچه که بودم
هر شب
دست ها را ستون می کردم
زیر چانه ماه
ویادگاری می نوشتم بر طاق آسمان
وهی ستاره می چیدم
و قصه می شنیدم
وقصه می گفتم برای ماه
امروز که می گذرد
سالهاست که برای ماه وماهی و فرشته
قصه می گویم
من با "صدا" زیسته ام


موضوعات مرتبط: شاعران و نویسندگان
برچسب‌ها: شاهرخ سروری , شاعران و هنرمندان برازجان , زندگی نامه شاهرخ سروری , اشعار شاهرخ سروری

تاريخ : جمعه بیستم بهمن ۱۳۹۱ | 13:12 | نویسنده : الف.م |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.