شهر برازجان

برازجان شهرزیبای شهیدان  برازجان شهرعشق وشهرشیران

شهر برازجان | خواص گیاه غرق

الف.م
شهر برازجان برازجان شهرزیبای شهیدان  برازجان شهرعشق وشهرشیران

غَرق

" غَرق "  میراثی از یاد رفته...(گیاهی که در دوران باستان در منطقه توز دشتستان از الیاف آن جهت ساخت پارچه و دیبای توزی استفاده میشده)

چست بنشست بر اندامِ لطیف چو خورَش از لطیفی و تری پیرهنِ "توزی" تر
(سنایی، 1390: 161)
مه در هوایِ بابل چون یک قواره "توزی" خیّاط بهرِ سحرش برداشته مدوّر.
(خاقانی شَروانی)

سرزمین "توز" و "پارچه های توزی" در تاریخ و فرهنگِ ایران باستان و ایران دوره ی اسلامی آوازه ی جهانگیری داشته است. به طوری که پارچه ها و تولیداتِ حاصل از کارخانجاتِ ریسندگی و بافندگیِ توز یکی از کالاهای عمده و گران بهای تجارتِ ایّامِ کهن بوده است و ردّ پای آن ها را تا دورترین نقاطِ امپراطوری های ایرانی(دوران ساسانی) و اسلامیِ آن روزگار می توان دید.
در میراثِ ادبِ پارسی، کم تر دفترِ شعر یا کتابی می توان یافت که در آن سخنی از "دیبایِ توزی" به میان نیامده و یا به آن اشاره نکرده باشد. در بیش ترِ آثارِ کهن؛ در نظم و نثر، مَدح و هَجو، تاریخ و سفرنامه و... شاهدِ شهرت و لطافت "دیبای توزی" هستیم. در زیر به برخی از این آثار نظر می افکنیم:
نون چنان شدم از برِ او کجا تنِ من به ناز پوشد "توزی" و صدره ی دیبا.
(فرخی سیستانی)
شمشـاد به تویِ زلفکِ خاتـون شـد گلنار به رنگ "تـوزی" و پَرنون شد.
(منوچهری، 1386: 193)
سخن چون تارِ "توزی" خوب و باریک و لطیف آور سخن چون تار باید تا برون آیی ز تار و تم.
(ناصرخسرو قبادیانی)
چست بنشست بر اندامِ لطیف چو خورَش از لطیفی و تری پیرهنِ "توزی" تر
(سنایی، 1390: 161)
ز حفظ عدلِ تو مهتــاب در ولایتِ تــو طرازِ "توزی" و تارِ قَصَب نفرسوده.
(انوری)
مه در هوایِ بابل چون یک قواره "توزی" خیّاط بهرِ سحرش برداشته مدوّر.
(خاقانی شَروانی)
"تــوزی" و کتّان به گرما پنج و شش قُندز و قاقُم به سرما هفت و هشت.
(سعدی )
طوطیی که طمع اسب و مَرکب تازی کنی ماهیی که میلِ شَعر و جامه ی"توزی"کند.
(مولوی)
امّا پارچه های توزی که باعث شهرتِ "سرزمین توز" و محبوبِ شریف و وضیع بوده اند از چه بافته می شده اند؟ یا به تر می توان گفت: مواد اولیه ی کارخانجاتِ ریسندگی و بافندگیِ توز چه بوده است؟

بنابر بررسی های پژوهش گران، الیاف و موادِ اولیه ی این کارخانجات و دیباهای توزی از الیافِ میوه ی گیاه "غَرق" تهیه می شده است3.

"غَرق" یا همان گیاهِ "اِستَبرَق" که در گویشِ "بوشهر" و مردم "دشتستان" به غَرق مشهور است، «درختچه ای از تیره ی کتوس ها است که در هند و مالزی و در جنوبِ ایران در نقاطِ گرم سیر و سواحلِ دریای عمان و خلیج پارس ]از خوزستان تا مکران و بلوچستان[ می رویند و از گیاهانِ کائوچویی ایران است» (معین، ذیل "اِستَبرَق"). «ارتفاع این درختچه به پنج گز می رسد و در نواحیِ خرما خیزِ ایران بسیار است و آن را کائوچو هست. غَلبلب، عوشر، عُشّر، غَرق، کرک، خَرَگ، عشر، عِشار، اَکَرن، مدار، اوشر، نامی است که به آن گویند»(دهخدا، ذیل "استبرق").

مردمانِ توزی این الیاف را با توجه به دانش و شَگَرد های مخصوص در کارخانجاتِ ریسندگی و بافندگی خود به پارچه و دیبای توزی تبدیل می کرده اند. پارچه هایی نازک، لطیف، نرم و رنگارنگ. این صنعت که از دورانِ باستان در سرزمین "توز" و جنوبِ ایران رایج بوده است، آن چنان که «در دوران هخامنشیان از اِستَبرَق ](غَرق)[ در شوشتر ]و توز[، دیبای شوشتری ]و توزی[ می بافته اند»(دهخدا، ذیل "استبرق")، تا قرن های 5 و 6 هـ .ق در سرزمین توز به حیاتِ خود ادامه می داده است و هم چنان "غَرق" مفید و کارآمد بوده است.با از رونق افتادنِ شهر و سرزمین توز (بنا به دلایل اجتماعی، سیاسی، جغرافیایی...؟) و از کار افتادن کارخانجاتِ ریسندگی و بافندگی آن ها، همان طور که "دیبای توزی" به خاطره ها می پیوندد، "غَرق" هم کم کم فراموش می­شود. امّا با اینکه امروز از "توز" و صنعتِ ریسندگی و بافندگی اش و اهمیت "غَرق" حرفی به میان نیست، ولی یادگارِ غَرق و دیبایش در زبانِ پارسی، زبانِ عربی و سرزمین توزِ کهن (که امروز جزء بخش سعدآباد از توابع شهرستان دشتستان استان بوشهر می باشد) به جا مانده است. از "غَرق" در فرهنگ و زبانِ پارسی "دیبای توزی"، "دیبای شوشتری" و "اِستَبرَق" به یادگار مانده است، که در خصوصِ دیبای توزی و شوشتری و رابطه ی آن با "غَرق" پیش تر سخن به میان آمد. امّا همان گونه که در توز و شوشتر نامِ محل و آن سرزمین ها بر محصولات و دیبایِ تولید شده از "غَرق" اطلاق می شده و به دیبای توزی و شوشتری مشهور گشته است.

غَرق

موضوعات مرتبط: درباره برازجان ، مقاله
برچسب‌ها: غَرق , درخت غرق , شهر برازجان , خواص گیاه غرق

تاريخ : جمعه نوزدهم مهر ۱۳۹۲ | 11:40 | نویسنده : الف.م |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.