شهر برازجان

برازجان شهرزیبای شهیدان  برازجان شهرعشق وشهرشیران

شهر برازجان | واژگان قدیمی برازجان

الف.م
شهر برازجان برازجان شهرزیبای شهیدان  برازجان شهرعشق وشهرشیران

اصطلاحات قدیم برازجان قسمت اول

یادنامه شماره ۱۳۱
اصطلاحات قدیم برازجان قسمت اول


زبان نيز مانند هر پدیده دیگر همواره در حال تغییر می باشد و در گذر همین تغییرات واژه های نوین متولد می شوند و اصطلاحات جدید شکل می گیرند تا بتوانند نیازهای کلامی انسان ها را با توجه به شرایط زمان و مکان بر طرف نمایند

در این یادنامه و شش یادنامه دیگر به منظور آشنایی جوانان با گویش قدیمی منطقه دشتستان ، برخی از اصطلاحات فراموش شده و یا کم رنگ گردیده را با هم مرور می کنیم

*سَرِ کُته یه واز کردن:*
در قدیم برای درمان زخم های چرکین ، پارچه ای را با دارو مخصوصی به نام «چُکُم» آغشته می کردند و روی زخم می بستند تا چرک و عفونت ها را از آن خارج کند به آن پارچه «کُته» می گفتند
اصطلاح سَرِکُته یه واز کردن، به معنی پیش کشیدن موضوعی بود که موجب دلخوری و کدورت می گردید و معمولا از بیان آن خودداری می کردند. مثلا : لازم نبود دلخوری های گذشته را بیان کنی ... «اونا خُشُون سَرِ کُته یه واز کردن» یعنی آن ها خودشان موضوع را پیش کشیدند.

*فیتیلهِ اَورِیشِم:*
در اصل فتیله ابریشم است و کنایه از دختران و زنان ظریف و‌ زیبا دارد . مثلا می گفتند: فلانی یه دختری داره مثل «فیتیله اوریشمه»

*تُپِ سِرکِه واویده: *
یعنی آب شده و به زمین فرو رفته است ، هر وقت دنبال یک شی می گشتند و از پیدا کردن آن عاجز می ماندند ... می گفتند: «تُپ سرکه واویده»

*چُو تُو چُو کردن :*
انجام اعمال یا بیان گفتاری که موضوعی را لوث کرده و یا حقی را پایمال نموده بود
و یا هر وقت به طریقی امتیازی را کسب می کردند آن را چُو تُو چُو می گفتند ... یعنی به نفع خود آب را گل آلود می کردند .. مثال: مطب دکتر شلوغ بود تو چگونه بدون وقت قبلی نزد پزشک رفتی؟ «چُو تُو چُو کردم ، رفتم داخل»

*تِن خُدا وَر‌کُو*
به شخص ضعیفی که از همه طرف مورد آزار و اذیت قرار می گرفت و دیگران نیز عقده ی خود را سر او خالی می کردند « تِن خُدا ور‌کُو می گفتند»

*ارّه ی پِسِ داره:*
«یعنی اره ای که برای بریدن درخت آماده شده است » این اصطلاح کنایه از زبان تیز و برنده ی کسانی داشت که با زخم زبان خود دیگران را میازاردند مثال : اگر فلانی با گفته خودش کار را خراب نمی کرد موضوع فیصله می یافت ..
«ها .. نه .. او همیشه ارّه ی پس داره»

*شِی کُفّه زدن :*
اگر شخصی قول می داد ولی بعدها به عهد و پیمان خود وفادار نمی ماند و آن را می شکست یا حاشا می کرد. می گفتند : فلانی «شی کُفه اش زده»

*کِلِ خِینِی:*
به ظرفی که هنگام ذبح گوسفند زیر گردن حیوان قرار می دادند تا خون در آن جمع شود کِلِ خِینِی می گفتند ..
این واژه ،کنایه ای بود برای افراد شرور و فتنه گر که با سخنان تفرقه انگیز خود ،بین افراد دیگر دعوا و خون به پا می کردند

*اُو گُلُپِکیشون ری همه*
وقتی دو نفر به صورت پنهانی و دور از چشم دیگران برنامه ریزی می کردند به آنان می گفتند اُو گُلُپِکیشون ری همه ... یعنی چشم به دهان همدیگر دارند و نظریه آنان یکی است
مثال: آیا مسعود موضوع را به دوستش علی باباعلی هم‌ گفته؟
ها... اونا اُو گُلُپِکیشون ری همه... بله آنها در انجام هر کاری با هم مشورت می کنند

*دِیلِیر شیش پَهلِی زیاد:*
این اصطلاح برای دخترانی به کار می رفت که دلیر ،متهور،جسور و بی پروا و گستاخ بودند ..
به دخترانی که معمولا رفتار پسرانه داشتند و مانند آنان می توانستند از درخت یا دیوار بالا بروند دیلیر شیش پهلی زیاد می گفتند ..
مثلا به دختری که بالای درخت رفته بود می گفتند : بیو دومن دیلیر شیش پهلی زیاد ... یعنی بیا پایین ای بی پروا.. ای گستاخ


مسعود آتشی


موضوعات مرتبط: فرهنگ لغت برازجان ، درباره برازجان
برچسب‌ها: اصطلاحات قدیم برازجان , مسعود آتشی , واژگان قدیمی برازجان , فرهنگ برازجان

تاريخ : چهارشنبه بیست و چهارم شهریور ۱۳۹۵ | 21:37 | نویسنده : الف.م |
.: Weblog Themes By M a h S k i n:.